فصل اول (الف ) مقدمه « به نام آنكه هر چه هست و نيست همه در گه قدرت اوست » دلم مي خواست دنيا رنگ ديگر بود ، خدا با بنده هايش مهربانتر بود ، وز آن بيچاره مردم ياد مي فرمود ، دلم مي خواست خدا از بارگاه خويش ، زنجير گران مي آويخت ، تا بيچاره گان خداي را در پاي آن ديوار ، به درد خويش آگاه مي ساختند ، مگو اين آرزو خام است ، مگو روح بشر همواره سرگردان وناكام است اگر اين آسمان درهم نمي ريزد ، و گر اين كهكشان از هم نمي پاشد ، بيا تا ما : فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو در اندازيم &nbs ...
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
دانلود مقاله Marriage | 0 | 4516 | heatleap |